- ست عشر(سِتْ تَ عَ شَ)
سته عشر. شانزده
معنی ست عشر - جستجوی لغت در جدول جو
- ست عشر
شانزده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سِتْ تَعَ شَ)
لغت نامه دهخدا
نوعی صوف است:
گهی کردی او صاف سته عشر
که صوفست عین ثبات هنر.
نظام قاری (دیوان ص 175).
رجوع به سته عشری شود
گهی کردی او صاف سته عشر
که صوفست عین ثبات هنر.
نظام قاری (دیوان ص 175).
رجوع به سته عشری شود
(سِتْ تَ عَ شَ)
لغت نامه دهخدا
نوعی صوف:
صوف سته عشری قبرسی و تفضیله
کستمایی حلبی حبر و غزی بسیار.
نظام قاری (دیوان ص 15)
صوف سته عشری قبرسی و تفضیله
کستمایی حلبی حبر و غزی بسیار.
نظام قاری (دیوان ص 15)
(گُ لِ عُ)
لغت نامه دهخدا
سر عشر یعنی کاغذی که معلم برای اطفال ابجدخوان ده آیۀ قرآنی بر آن نویسد و دایره ای بر آن کشد. (آنندراج) :
کلام بلبلان نظم را گرچه گل عشرم
بود عشر عشیری از قلیل او کثیری.
علی نقی کمره ای (از آنندراج)
کلام بلبلان نظم را گرچه گل عشرم
بود عشر عشیری از قلیل او کثیری.
علی نقی کمره ای (از آنندراج)
(سَ عَ)
لغت نامه دهخدا
علامت و نشانی که در حاشیۀ قرآن مجید برای هر ده آیه گذارند. (ناظم الاطباء). نقش و نشانی است که در حاشیۀ قرآن بجهت هر ده آیت کنند. (آنندراج) (برهان). دایرۀ خورد که از مطلا بر سر ده آیه نویسند. (رشیدی) :
سرعشر این کتاب مبین است آفتاب
زنهار برمدار نظر از کتاب صبح.
صائب (از آنندراج).
، ده آیت که بوقت بسم اﷲ به اطفال نوشته تبرکاً سبق دهند. (غیاث) :
دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش
دم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش.
خاقانی
سرعشر این کتاب مبین است آفتاب
زنهار برمدار نظر از کتاب صبح.
صائب (از آنندراج).
، ده آیت که بوقت بسم اﷲ به اطفال نوشته تبرکاً سبق دهند. (غیاث) :
دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش
دم تسلیم سرعشر و سر زانو دبستانش.
خاقانی
(عدد کسری) دو دهم (هر چیز)، نوعی مالیات یا عوارضی که باملاک و اراضی که تعلق میگرفت (صفویان)
سرده نشانه ای که در قرآن مجید پس از هر ده چمراس (آیه) گذارند یا چمراسی که به نو آموز سپارند تا از روی آن بنویسد نقش و نشانی است که در حاشیه قران کنند جهت تعیین هر ده آیه
